اگر گنهکاری، اگر سردرگمی، اگر بی انگیزه ای، در هرحالی که هستی، بدترین تصمیم، ناامیدی و توقف است؛ باید در همین آشفته حالی نیز گریان و نالان به سمت محبوب رفت و او را طلب کرده و از او استمداد نمود. همین توبه ناقص و حرکت لنگان لنگان، بهتر از توقف و ناامیدی است.

یکبار از یکی از اساتید عرفان پرسیدم: اگر چهله بگیریم و احیانا در چهله مرتکب گناه شویم، آیا بهتر است چنین چهله ای نگیریم؟
ایشان فرمودند: همین چهله با این وضعیت، بهتر از این است که انسان بدون برنامه و رها و آشفته باشد.
سپس این بیت مولوی را خواندند:

لنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب؛
سوی او می‌غیژ و او را می‌طلب.

*غیژیدن: خیزیدنِ طفلان و مردمانِ شَل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها